امام خمینی (ره) و نماز

 

 

دختر حضرت امام گفت: عمل جراحی انجام شد و خطر عمل تا آن موقع مهار شده بود همه از نهایت توانایی خود استفاده کرده بودند. شوق و خوشحالی از گذشتن این مرحله در سیمای همه جاری بود امام بلافاصله پس از بهوش آمدن با وجود ضعف شدید عارض شده، وقت نماز را سوال کرد و اشاره کرد که یکی از آقایان عمامه اش را ببندد و محاسن ایشان را شانه بزند. همه مبهوت بودیم خدایا این بنده عاشقی است چقدر در حضور خداوند ادب را مراعات می کند. 
در بیمارستان ایام بستری در هر فرصت که برای غذا دادن به ایشان 
می رفتیم توصیه های اخلاقی را فراموش نمی کرد. چندین بار به من و همشیره ها می فرمود: 
راه آخرت سخت است، گناه نکنید،ترک گناه آسان تر از عذاب خداست 
و می فرمود: 
« نماز را حتی در پیاده رو خیابان باشی اول وقت بخوان» .
 حضرت امام خمینی (ره) درباره نماز می فرمود:
« در اسلام از نماز هیچ فریضه ای بالاتر نیست ».
 
منبع:نماز کلید بهشت از سید محمّدرضا میر حبیب الهی

 



موضوعات مرتبط: نماز
[ جمعه 13 بهمن 1391 ] [ 5:13 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

شعر طنز

 در سوپر مارکت حسن بقال/میوه و خشکبار هم داریم
شیرموز، آب انبه، آب زرشک/شلغم شهسوار هم داریم
کود مرغوب نوع حیوانی/پشگل سبزوار هم داریم!
ویفر و بیسکویت و چیپس و پفک /پشمک دسته دار هم داریم
و برای دماغ سوزاندن /یک اتوی بخار هم داریم
چه کسی گفته که در این دولت /ادعا و شعار هم داریم؟
بین بازاریان ولی روراست /اندکی افتخار هم داریم
نه ببخشید قافیه این بود /اندکی احتکار هم داریم!
راستی وام های کم بهره /تا 3 میلیون دلار هم داریم!
وقت رانندگی مواظب باش /چون که ما خرسوار هم داریم
با همین هجوهای بی سرو ته/ اندکی اعتبار هم داریم
هی نخندید، با شما هستم! /سر بالای دار هم داریم!

 



موضوعات مرتبط: اجتماعی
[ جمعه 13 بهمن 1391 ] [ 4:26 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

حل مشكلات دشوار با خواندن زيارت عاشورا

آقاى ... مى نويسد دوبار با مشكلات دشوارى مواجه شدم كه با خواندن زيارت عاشورا همه مشكلاتم حل شد.
اولين توسل :
با سه مشكل مهم رو به رو شدم ، و به شدت از آنها متأ ثر شدم .
1 براى خريد منزل دويست هزار تومان مقروض بودم و در طى نه سال قادر به اداى قرض نبودم .
2 با مشكل سخت ديگرى مواجه شدم كه قادر به گفتن آن نيستم .
3 از لحاظ رزق و روزى در مضيقه بودم .
اين مشكلات به من بسيار فشار مى آوردند و براى حل آنها از همه چيز نا اميد شدم ، به حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام متوسّل شدن و به ذهنم خطور كرد كه زيارت عاشورا به مدت چهل روز بخوانم ، و ثوابش را به حضرت نرجس خاتون اهدا كنم ، و با شفاعت اين خاتون نزد فرزندش امام زمان همه اين مشكلات حل شود.
توسل را به اين ترتيب آغاز كردم :
هر روز بعد از نماز صبح زيارت امين اللّه را به قصد زيارت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام مى خواندم و سپس زيارت عاشورا را با صد بار لعن و صد بار سلام مى خواندم و سجده زيارت را به جاى مى آوردم ، و دو ركعت نماز زيارت را مى خواندم پس از آن دعاى معروف به دعاى علقمه را مى خواندم ، در روز بيست و هشتم و به طريقه اى شگفت مشكل دوم من حل شد.
در روز سى و هشتم يكى از دوستانم كه به قرض منزلم آگاه بود آمد و حالم را پرسيد، سپس مبلغ دويست هزار تومان به من داد و گفت : اين مبلغ براى قرض منزل توست .
بعد از چهل روز وضع اقتصادى من نيز بهتر شد، و پس از آن با مشكل اقتصادى مواجه نشدم .



موضوعات مرتبط: داستانهایی از کرامات خواندن زیارت عاشورا
[ پنج شنبه 12 بهمن 1391 ] [ 5:21 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

داستان "من هشتمین آن هفت نفرم" عرفان نظرآهاری

سگ اصحاب کهف از غار بیرون آمد تا تجربه ی شگفتش را با مردمان در میان بگذارد . می خواست بگوید که چگونه سگی می تواند مردم شود ! او نمی دانست که مردمان به سگان گوش نمی دهند ، حتی اگر به زبان آدمیان صحبت کنند . سگ اصحاب کهف ، زبان به سخن باز کرد اما پیش از آن که چیزی بگوید ، سنگش زدند و چوبش زدند ، رنجور و زخمی اش کردند .
سگ اصحاب کهف گریست و گفت :
- من هشتمین آن هفت نفرم . با من این گونه نکنید ... آیا کتاب خدا را نخوانده اید ؟ ... آیا نمی دانید پروردگار از من چگونه به نیکی یاد می کند ؟ هزار سال پیش از این خوی سگی ام را کشتم و پلیدی ام را شستم ، امروز از غارم بیرون آمدم که بگویم چگونه سگی می تواند به آدمی بدل شود ، اما دیدم که چگونه آدمی بدل به دام و دد شده است . دست هایی از خشم و خشونت دارید ، می درید و می کشید . دندان تیز کرده اید و جهان را پاره پاره می کنید . این سگ که آن همه از او نفرت دارید ، نام من است اما خوی شما ست !
سگ اصحاب کهف گفت :
- آمده بودم از تغییر برایتان بگویم . از تبدیل ، از ماجرای رشد و از فراتر رفتن اما می بینم که شما از تبدیل تنها فروتر رفتن را بلدید ، سقوط و مسخ را . با چشم های اعتیاد به جهان نگاه می کنید و با پیش داوری ، زندگی . چرا اجازه نمی دهید تا کسی پلیدی اش را پاک کند و نجاستش را تطهیر . چرا نیاموخته اید ، نیاموخته اید که به دیگران گوش دهید . شاید دیگری سگی باشد اما حقیقت را گاهی از زبان سگی نیز می توان شنید !
سگ اصحاب کهف به غارش بازگشت و پیش خدا گریست و از خدا خواست تا او را دوباره به خواب ببرد .
خدا نوازشش کرد و سگ اصحاب کهف برای ابد به خواب رفت ...
  عرفان نظرآهاری/از کتاب "من هشتمین آن هفت نفرم

 



موضوعات مرتبط: عرفان نظر آهاری
[ پنج شنبه 12 بهمن 1391 ] [ 5:14 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

حدیث روز

دعوت با عمل


 امام صادق سلام الله علیه : 

   كُونُوا دُعاةً إِلَينا بِالكَفِّ عن مَحارِمِ اللَّهِ  

  با خويشتندارى از حرام‏هاى خدا مردم را

          به سوى ما دعوت كنيد 

   دانش‌نامه قرآن و حدیث: ج 15, ص 218, ح 282 


مناسبتهاي روز:
بناى مسجد النبى در مدینه (1 ق) ـ درگذشت آیه‏اللّه‏ شیخ عبدالکریم حایرى یزدى، مؤس حوزه علمیه قم(1315 ش)

 
 

                  

 



موضوعات مرتبط: حدیث برگزیده
[ پنج شنبه 12 بهمن 1391 ] [ 5:8 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

نما متن(16)



موضوعات مرتبط: نما متن
[ پنج شنبه 12 بهمن 1391 ] [ 4:52 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

حدیث روز

 كوچك شمردن كار بد


 امام باقر سلام الله علیه : 


   لا تَستَصغِرَنَّ سَيّئةً تَعمَلُ بِها   

 كار بَد خود را ناچيز مشمار


 ميزان الحكمة: ح 6798 

 
 
 
                  
 


موضوعات مرتبط: حدیث برگزیده
[ دو شنبه 9 بهمن 1391 ] [ 5:39 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

چای با طعم خدا.

 این سماور جوش است
پس چرا می‌گفتی
دیگر این خاموش است؟
باز لبخند بزن
قوری قلبت را
زودتر بند بزن
توی آن
مهربانی دَم کن
بعد بگذار که آرام آرام
چایِ تو دم بکشد
شعله‌اش را کم کن
دست‌هایت
سینی نقره‌ی نور
اشک‌هایم
استکان‌های بلور
کاش استکان‌هایم را
توی سینی خودت می‌چیدی
کاشکی اشک مرا می‌دیدی
خنده‌هایت قند است
چای هم آماده است
چای با طعم خدا
بوی آن پیچیده
از دلت تا همه جا
پاشو مهمان عزیز
توی فنجانِ دلم
چایی داغ بریز

«عرفان نظر آهاری»



موضوعات مرتبط: عرفان نظر آهاری
[ دو شنبه 9 بهمن 1391 ] [ 5:27 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]
صفحه قبل 1 ... 74 75 76 77 78 ... 167 صفحه بعد