اوقات استجابت دعا

 اوقات استجابت دعا

امام صادق (ع) می‌فرماید:

دعا پیش از طلوع و غروب آفتاب سنت و دستوری است واجب و مسلم.

در روایتی دیگر از امام صادق (ع) درباره وقت دعا آمده است:

«سه وقت است که دعا در آن اوقات مستجاب است:

بعد از نماز واجب،هنگام آمدن باران،هنگام ظاهر شدن آیه و نشانه معجزه‌ای از طرف خدا برای بندگان خود.»

 



موضوعات مرتبط: حدیث برگزیده
[ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 ] [ 5:2 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

ایستگاه استجابت دعا

استجابت دعا

 او نشست و باز هم نشست

روزها یکی یکی
از کنار او گذشت

***********
روی هیچ چیز و هیچ جا
از دعای او اثر نبود
هیچ کس/از مسیر رفت و آمد دعای او
با خبر نبود

***********
با خودش فکر کرد
پس دعای من کجاست؟/او چرا نمی رسد؟
شاید این دعا/راه را اشتباه رفته است!
پس بلند شد/رفت تا به آن دعا
راه را نشان دهد/رفت تا که پیش از آمدن برای او
دست دوستی تکان دهد
رفت
پس چراغ چار راه آسمان سبز شد
رفت و با صدای رفتنش
کوچه های خاکی زمین
جاده های کهکشان
سبز شد

******************
او از این طرف، دعا از آن طرف
در میان راه
باهم آن دو رو به رو شدند
دست توی دست هم گذاشتند
از صمیم قلب گرم گفت و گو شدند
وای که چقدر حرف داشتند

*
برفها
کم کم آب می شود
شب
ذره ذره آفتاب می شود
و دعای هر کسی
رفته رفته توی راه
مستجاب می شود

عرفان نظرآهاری




موضوعات مرتبط: عرفان نظر آهاری اشعار
[ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 ] [ 4:44 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

در حوالی بساط شیطان

دیروز شیطان را دیدم. در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود؛فریب می فروخت. مردم دورش جمع شده بودند، هیاهو می کردند و هول می زدند و بیشتر می خواستند.توی بساط همه چیز بود: غرور، حرص، دورغ و خیانت، جاه طلبی و ... هر کس چیزی می خرید و در عوض چیزی می داد.

بعضی ها تکه ای از قلبشان را می دادند و بعضی پاره ای از روحشان را. بعضی ها ایمانشان را و بعضی دیگر آزادگی شان را.
شیطان می خندید و دهانش بوی گند جهنم را می داد. حالم را به هم می زد.دلم می خواست همه نفرتم را توی صورتش تف بکنم.
انگار ذهنم را خواند. موذیانه خندید و گفت: من کاری با کسی ندارم، فقط گوشه ای بساطم را پهن کرده ام و آرام نجوا می کنم. نه قیل و قال می کنم و نه کسی را مجبور می کنم چیزی از من بخرد. می بینی! آدم ها خودشان دور من جمع شده اند.
جوابش را ندادم. آن وقت سرش را نزدیک تر آورد و گفت: البته تو با اینها فرق می کنی. تو زیرکی و مومن. زیرکی و ایمان، آدم را نجات می دهد. اینها ساده اند و گرسنه. به جای هر چیزی فریب می خرند. از شیطان بدم می آمد. حرف هایش اما شیرین بود.گذاشتم که حرف بزند و او هی گفت و گفت و گفت.ساعت ها کنار بساطش نشستم و تا اینکه چشمم به جعبه ای عبادت افتاد که لا به لای چیزهای دیگر بود .دور از چشم شیطان! آن را توی جیبم گذاشتم.با خودم گفتم: بگذار یه بار هم شده کسی، چیزی از شیطان بدزدد. بگذار یک بار هم او فریب بخورد. به خانه آمدم و در کوچک جعبه عادت را باز کردم. توی آن اما جز غرور چیزی نبود.جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت.فریب خورده بودم، فریب. دستم را روی قلبم گذاشتم، نبود! فهمیدم که آن را کنار بساط شیطان جا گذاشته ام.
تمام راه را دویدم. تمام راه لعنتش کردم. تمام راه خدا خدا کردم. می خواستم یقه نامردش را بگیرم. عبادت دروغی اش را توی سرش بکوبم و قلبم را پس بگیرم. به میدان رسیدم، شیطان اما نبود.آن وقت نشستم و های های گریه کردم. اشک هایم که تمام شد، بلند شدم. بلند شدم تا بی دلی ام را با خودم ببرم که صدایی شنیدم، صدای قلبم را.
و همان جا بی اختیار به سجاده افتادم و زمین را بوسیدم. به شکرانه قلبی که پیدا شده بود.
عرفان نظر آهاری

 



موضوعات مرتبط: عرفان نظر آهاری داستانک
[ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 ] [ 4:35 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

داستان زیبا دزد و فقیر

شبی دزدی به خانه تهیدستی رفت، هر چه جست چیزی نیافت.

 

مرد فقیر بیدار بود، سر برداشت و گفت: برادر، من روز روشن در این خانه هیچ نیابم، تو در شب تاریک چه خواهی یافت؟

لطایف و حکایات سهل آبادی

منبع:روزنامه خراسان

 



موضوعات مرتبط: داستانک
[ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 ] [ 12:0 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

داستان مورچه و عسل – جالب

 


 عکس   داستان مورچه و عسل   جالب

مورچه ای در پی جمع کردن دانه های جو از راهی می گذشت

و نزدیک کندوی عسل رسید. از بوی عسل دهانش آب افتاد

ولی کندو بر بالای سنگی قرار داشت و هر چه سعی کرد

از دیواره سنگی بالا رود و به کندو برسد نشد.

دست و پایش لیز می خورد و می افتاد…

 

هوس عسل، او را به صدا درآورد و فریاد زد:

ای مردم، من عسل می خواهم، اگر یک جوانمرد پیدا شود

و مرا به کندوی عسل برساند یک «جو» به او پاداش می دهم.

یک مورچه بالدار در هوا پرواز می کرد. صدای مورچه را شنید و به او گفت:

مبادا بروی … کندو خیلی خطر دارد!

مورچه گفت: بی خیالش باش، من می دانم که چه باید کرد…!

بالدار گفت:آنجا نیش زنبور است.

مورچه گفت:من از زنبور نمی ترسم، من عسل می خواهم.

بالدار گفت:عسل چسبناک است، دست و پایت گیر می کند.

مورچه گفت:اگر دست و پاگیر می کرد هیچ کس عسل نمی خورد!!!

بالدار گفت:خودت می دانی، ولی بیا و از من بشنو و از این هوس دست بردار،

من بالدارم، سالدارم و تجربه دارم، به کندو رفتن برایت گران تمام می شود

و ممکن است خودت را به دردسر بیندازی…

مورچه گفت:اگر می توانی مزدت را بگیر و مرا برسان،

اگر هم نمی توانی جوش زیادی نزن.

من بزرگتر لازم ندارم و از کسی که نصیحت می کند خوشم نمی آید!

بالدار گفت:ممکن است کسی پیدا شود و ترا برساند

ولی من صلاح نمی دانم و در کاری که عاقبتش خوب نیست کمک نمی کنم.

مورچه گفت: پس بیهوده خودت را خسته نکن.

من امروز به هر قیمتی شده به کندو خواهم رفت.

بالدار رفت و مورچه دوباره داد کشید:

یک جوانمرد می خواهم که مرا به کندو برساند و یک جو پاداش بگیرد.

مگسی سر رسید و گفت:

بیچاره مورچه! عسل می خواهی و حق داری، من تو را به آرزویت می رسانم…

مورچه گفت: آفرین، خدا عمرت بدهد. تو را می گویند حیوان خیرخواه!!!

مگس مورچه را از زمین بلند کرد و او را دم کندو گذاشت و رفت…

مورچه خیلی خوشحال شد و گفت: به به، چه سعادتی، چه کندویی، چه بویی،

چه عسلی، چه مزه یی، خوشبختی از این بالاتر نمی شود،

چقدر مورچه ها بدبختند که جو و گندم جمع می کنند

و هیچ وقت به کندوی عسل نمی آیند…!

مورچه قدری از اینجا و آنجا عسل را چشید و هی پیش رفت

تا رسید به میان حوضچه عسل،

و یک وقت دید که دست و پایش به عسل چسبیده و دیگر نمی تواند از جایش حرکت کند…

مور را چون با عسل افتاد کار  / دست و پایش در عسل شد استوار

از تپیدن سست شد پیوند او  / دست و پا زد، سخت تر شد بند او

هرچه برای نجات خود کوشش کرد نتیجه نداشت. آن وقت فریاد زد:

عجب گیری افتادم، بدبختی از این بدتر نمی شود، ای مردم، مرا نجات بدهید.

اگر یک جوانمرد پیدا شود و مرا از این کندو بیرون ببرد دو جو به او پاداش می دهم !!!

گر جوی دادم دو جو اکنون دهم  /  تا از این درماندگی بیرون جهم

مورچه بالدار از سفر برمی گشت، دلش به حال او سوخت و او را نجات داد و گفت:

نمی خواهم تو را سرزنش کنم اما هوسهای زیادی مایه گرفتاری است…

این بار بختت بلند بود که من سر رسیدم ولی بعد از این مواظب باش

پیش از گرفتاری نصیحت گوش کنی و از مگس کمک نگیری.

مگس همدرد مورچه نیست و نمی تواند دوست خیرخواه او باشد…

 

 



موضوعات مرتبط: داستانک
[ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 ] [ 11:53 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

نامه فوق العاده مردی به زنش

 

دنبال چي ميگردي دوست من ؟ :  

 


 عکس   نامه فوق العاده مردی به زنش

داستان کوتاهی که پیش روی شماست یک قصه جادویی است که حتما باید دو بار خوانده شود! به شما اطمینان میدهم هیچ خواننده ای نمیتواند با یک بار خواندن آن را رها کند!

 

 

این نامه تاجری به نام پائولو به همسرش جولیاست که به رغم اصرار همسرش به یک مسافرت کاری میرود و در آنجا اتفاقاتی برایش می افتد که مجبور میشود نامه ای برای همسرش بنویسد به شرح ذیل …

جولیای عزیزم سلام …

بهترین آرزوها را برایت دارم همسر همربانم. همانطور که پیش بینی
می کردی سفر خوبی داشتم. در رم دوستان فراوانی یافتم که با آنها
می شد مخاطرات گوناگون مسافرت و به علاوه رنج دوری از تو
را تحمل کرد. در این بین طولانی بودن مسیر و کهنگی وسایل مسافرتی
حسابی مرا آزار داد. بعد از رسیدن به رم چند مرد جوان
خود را نزد من رساندند و ضمن گفتگو با هم آشنا شدیم. آنها
که از اوضاع مناسب مالی و جایگاه ممتاز من در ونیز مطلع بودند
محبتهای زیادی به من کردند و حتی مرا از چنگ تبهکارانی که
قصد مال و جانم را کرده بودند و نزدیک بود به قتلم برسانند
نجات دادند . هم اکنون نیز یکی از رفقای بسیار خوب و عزیزم
“روبرتو”‌ که یکی از همین مردان جوان است انگشتر مرا به امانت گرفته
و با تحمل راه به این دوری خود را به منزل ما خواهد رساند
تا با نشان دادن آن انگشتر به تو و جلب اطمینانت جعبه جواهرات
مرا از تو دریافت کند وبه من برساند . با او همکاری کن تا جعبه
مرا بگیرد. اطمینان داشته باش که او صندوق ارزشمند جواهرات را
از تو گرفته و به من خواهد داد وگرنه شیاد فرصت طلب دیگری جعبه را
خواهد دزدید و ضمن تصاحب تمام جواهرات آن, در رم مرا خواهد کشت
پس درنگ نکن . بلافاصله بعد از دیدن نامه و انگشتر من در ونیز‍
موضوع را به برادرت بگو و از او بخواه که در این مساله به تو کمک کند.
آخر تنها مارکو جای جعبه را میداند. در مورد دزد بعدی هم نگران نباش
مسلما پلیس او را دستگیر کرده و آنقدر نگه میدارد تا من بازگردم.

نامه را خواندید؟

اما بهتر است یک نکته بسیار مهم را بدانید :

پائولو قبل از سفر به رم با جولیا یک قرار گذاشته بود

که در این مدت هر نامه ای به او رسید آن را بخواند. !   “یک خط در میان”

حالا شما هم برگردید و دوباره نامه را یک خط در میان بخوانید

تا به اصل ماجرا پی ببرید!



موضوعات مرتبط: داستانک
[ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391 ] [ 11:27 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

گلهای بهار سبز شوشترپژمردند!

شوشتر در سوگ دو یار سفر کرده اشک ماتم ریخت(حسن زراعتکار وزهره افتخاری)



موضوعات مرتبط: گشتی درشهرخبر گزيده
[ چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391 ] [ 12:28 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

حديث از فضايل حضرت زهراء (س) در منابع اهل سنت

 حديث 1:

قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله):

«اذا كانَ يوْمُ القيامَةِ نادى مُنادٍ: يا اهْلَ الجَمْعِ غُضُّوا ابْصارَكمْ حَتى تَمُرَّ فاطِمَة».[1]

(روز قيامت يك صدائي بلند مي شود كه: اي مردم غضّ بصر كنيد كه فاطمة (س) مي خواهد عبور كند).

 

حديث 2:

قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله):

كنْتُ اذا اشْتَقْتُ الى رائِحَةِ الجنَّةِ شَمَمْتُ رَقَبَةَ فاطِمَة».[2]

(اگر به بوي بهشت اشتياق مي كردم فاطمه را بو مي كردم).

 

حديث 3:

قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله):

«حَسْبُك مِنْ نساءِ العالَمين ارْبَع: مَرْيمَ وَاسية وَخَديجَة وَفاطِمَة».[3]

(از زنان عالم 4 نفر بهترين آنند: مريم و آسيه و خديجه و فاطمه (س)).

 

حديث 4:

قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله):

«يا عَلِي هذا جبريلُ يخْبِرنِي انَّ اللّهَ زَوَّجَك فاطِمَة».[4]

(ياعلي، جبرئيل الآن به من خبر دادكه خدا فاطمه را به ازدواج تو درآورد).

 

حديث 5:

قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله):

«ما رَضِيتُ حَتّى رَضِيتْ فاطِمَة».[5]

(هيج گاه راضي نشدم تا فاطمه راضي مي شد).

 

حديث 6:

قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله):

«يا عَلِي انَّ اللّهَ امَرَنِي انْ ازَوِّجَك فاطِمَة».[6]

(يا علي، خدا به من دستور داد تا تو را به ازدواج فاطمه درآورم).

 

حديث 7:

قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله):

«انّ اللّهَ زَوَّجَ عَليا مِنْ فاطِمَة».[7]

(خدا علي و فاطمه را به ازدواج درآورد).

 

حديث 8:

قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله):

«احَبُّ اهْلِي الي فاطِمَة».[8]

(فاطمه محبوب ترين اهل من است نزد من).

 

حديث 9:

قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله):

«خَيرُ نِساءِ العالَمين ارْبَع: مَرْيم وَاسية وَ خَدِيجَة وَ فاطِمَة».[9]

(سروران زنان عالم 4 نفرند: مريم و آسيه و خديجه و فاطمه).

 

حديث 10:

قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله):

«سيدَةُ نِساءِ اهْلِ الجَنَّةِ فاطِمَة».[10]

(سرور زنان بهشت فاطمه است).

 



موضوعات مرتبط: حدیث برگزیده
[ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391 ] [ 12:26 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

نماز، حضور قلب، آرامش (1)

اهميّت و فضيلت نماز

خوشا آنان كه اللّه يارشان بى          كه حمد و قل هو الله كارشان بى

خوشا آنان كه دائم در نمازند          بهشت جاودان بازارشان بى[1]

 

بى ترديد، در ميان عبادات و مسائل معنوى و ملكوتى، نماز از ارزش و اهميّت خاصّى بر خوردار است؛ به اندازه اى كه به نماز سفارش شده، به عبادت ديگرى سفارش نشده است. نماز وصيّت حضرت حق، انبيا، امامان، عارفان و عاشقان و حكيمان است. كتابى از كتاب هاى آسمانى حق، خالى از آيات مربوط به نماز نيست. از برنامه هاى بسيار مهّم كتاب هاى عرفانى و اخلاقى و مخصوصا كتب حديث، نماز است.

 نماز در زندگى و حيات انسان به اندازه اى ارزش دارد كه اولياى الهى براى يك لحظه از آن غافل نبودند و از هر راهى كه ممكن بود، ديگران را هم به اين عبادت ملكوتى تشويق مى كردند. نماز از چنان اهميّتى برخوردار است كه امامان معصوم (عليهم السلام) دستور مى دادند فرزندان خود را از شش ـ هفت سالگى با نماز آشنا و به انجام دادن آن تشويق كنيد؛ با اين كه در چنين سنى نماز واجب نيست. «معاويه بن وهب كه از بزرگان اصحاب امام ششم (عليه السلام) است، از امام مى پرسد: در چه زمانى، كودك خود را متوجه نماز كنيم؟ حضرت فرمود: «فيما بَيْنَ سَبْعِ سِنينَ وَ سِتِّ سِنينَ؛ در شش و هفت سالگى.»[2]

اين روايت شريف ما را متوجه اين نكته مى كند كه در اوّلين مرحله از سن كودك كه آماده تعليم و تربيت است (شش سالگى) او را متوجه نماز و ياد خدا كن و بذر اطاعت و بندگى حق تعالى را در وجودش بيفشان.

 نماز در بيان امامان معصوم (عليهم السلام) به ركن و اساس دين تعبير شده؛ به طورى كه اگر دينْ و مسلمانى بخواهد پابرجا و صحيح باشد، اساس و اصل آن نماز و ذكر خداست. امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد:

«الصَّلاةُ عَمودُ الدّينِ، مَثَلُها كَمَثل عمودِ الفُسْطاطِ اِذا ثَبَتَ العَمودُ ثَبَتَتْ الاوتادَ الاَطْنابُ، وَ اِذا مالَ العمودُ وَ انْكَسَرَ لَمْ يَثْبُتْ وَتَدٌ و لا طَنَبٌ؛ نماز ستون دين است، مَثَل آن همانند ستون خيمه است كه وقتى استوار باشد، ميخ ها و طناب ها پا برجاست، و هرگاه ستون آن كج و شكسته شود، هيچ كدام از آن ها استوار نمى مانند.»[3]

و بايد چنين باشد و ركن دين معرفى شود؛ چون عالى ترين نياز معنوى انسان، عبادت است و عالى ترين نوع عبادت، نماز. اين نماز است كه انسان را به سوى ملجأ و پناهگاه واقعى رهنمون مى شود.

 «لئون دنى»[4]، دانشمند روان شناس اروپايى مى گويد: «نيايش به درگاه خداى توانا، راز و نيازى را به سوى خدا و آفرينندهموجودات كه ملجأ و پناهگاه دل شكستگان است، معطوف مى دارد و با خضوع و فروتنى، درماندگى، ناتوانى و پريشانى خود را به آستان الوهيتش عرضه مى كند و با ستايش ذات پاك خداوندى اش، كوچكى و حقارت خود را بيان و از پيشگاه مقدسش بخشايش گناهان خود و شمول رحمت بى پايان او را درخواست مى كند».[5]

امام صادق (عليه السلام) فرمودند:

«اَوَّلَ ما يُحاسَبُ بِهِ العَبْدُ الصَّلوةُ، فَإنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سائِرُ عَمَله، و اِذا رُدَّتْ رُدَّ عَلَيهِ سائرُ عَمَلِهِ؛ اوّل چيزى كه انسان به آن محاسبه مى شود، نماز است؛ اگر پذيرفته شود، بقيّه اعمال او نيز پذيرفته مى شود، و اگر مردود گردد، ساير اعمال او نيز مردود مى گردد.»[6]

 و به سبب همين عظمت و جايگاه رفيع نماز است كه اولياى الهى در موقع نماز رنگشان تغيير مى كرد و اضطراب اين را داشتند كه اين امانت بزرگ الهى را به بهترين شكل انجام دهند.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

هرگاه امام سجاد (عليه السلام) به نماز مى ايستاد، رنگش دگرگون مى شد و آن گاه كه به سجده مى رفت، تا عرق از سر و صورتش جارى نمى شد، سر از سجده بر نمى داشت.



موضوعات مرتبط: نماز
[ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391 ] [ 12:19 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

توسل یک مسیحی به اباعبدالله الحسین(ع)

 شفا یافتن یک نوزاد مسیحی با توسل به اباعبدالله الحسین(ع) در بیمارستانی در بغداد بار دیگر معجزات ائمه اطهار(ع) را به اثبات رسانید.

 
به گزارش سرویس دینی جام نیوز، "کنعان"، نوزاد چهار ماهه مسیحی که بر اثر استنشاق هوای آلوده وغبارآلود روزهای اخیر شهر بغداد دچار خف
ی
            گی شده بود به صورت معجزه آسایی حیات دوباره خود را بازیافت.

 

پدر نگران وی که به همراه یکی از دوستان شیعه خود به بیمارستان "الراهبات" در منطقه الکراده بغداد مراجعه کرده بود با پاسخ منفی پزشکان نسبت به وجود علائم حیات در این نوزاد مواجه شد.
پس از شنیدن این خبر، پدر با چشمانی اشکبار رو به دوست مسلمان خود می کند و می گوید: «برادر من احمد، تو همیشه از امام حسین(ع) و کرامات و معجزات وی سخن به میان می آوردی، اینک از تو می خواهم برای شفای فرزندم به امام حسین(ع) متوسل شوی.» احمد نیز به خواسته دوست خود پاسخ مثبت داد و دست ها را بالا برد و گفت: «خداوندا به حق اشکان حسین(ع) و به حق مادر وی حضرت زهرا(س) به این نوزاد رحم کن، بارالها به حق محاسن آغشته به خون سیدالشهداء و به حق آنچه بر قلب شکسته وی گذشت قلب این مسیحی را نشکن.» لحظاتی پس از این دعا نوزاد مسیحی بار دیگر شروع به نفس کشیدن کرد و زندگانی خویش را بازیافت.
منابع خبری عراق اعلام کردند مرد مسیحی اسم فرزند خود را به «برهان الحسین» تغییر نام داده است. 



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391 ] [ 11:32 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

افزایش خطر دیابت با یک شیوه غلط در تغذیه

 دانشمندان معتقدند سریع غذا خوردن، نه تنها باعث سوء هاضمه، بلکه منجر به دیابت نیز می‌شود.

 

به گزارش سرویس علمی فناوری جام نیوز (10 may)، محققان می گویند افرادی که به سرعت غذا می‌خورند، دو  و نیم برابر بیشتر در معرض خطر دیابت می‌باشند.
دلیل این مطلب، می‌تواند این باشد که سریع غذا خوردن، باعث افزایش وزن می‌شود که همین امر از عوامل مهم ابتلا به بیماری دیابت است.


در این تحقیق، محققان 702 نفر را مورد تحقیق قرار دادند که شامل 234 فرد مبتلا به دیابت نوع 2 می‌شد. تمام این افراد، پرسشنامه‌ای درباره رژیم غذائی خود، سبک زندگی، تمرین ورزشی و مصرف سیگار پر کردند.
 

نتایج تحقیق نشان داد افرادی که سریع غذا میل می‌کردند، خطر ابتلای آنها به دیابت نوع 2، دو برابر و نیم بیشتر بود.
محققان ادعا می‌کنند این روند و خطر ابتلا، حتی با در نظر گرفتن عواملی همچون سابقه خانوادگی این بیماری، سیگار کشیدن، چاقی و غیره وجود دارد.
 

محققان معتقدند اپیدمی دیابت نوع 2، روز به روز در سرتاسر جهان در حال گسترش می‌باشد و بر اثر تعامل عوامل محیطی و ژنتیکی به وجود می‌آید.
به گفته این پژوهشگران، تشخیص عوامل خطرزا، برای کاهش این بیماری، بسیار مهم می‌باشد.


به گزارش میل آنلاین، هر چند محققان علت اینکه چرا سریع خوردن باعث دیابت نوع 2 می‌شود را، بیان نکرده اند، ولی چاقی همواره به عنوان یکی از دلائل اصلی این بیماری بوده است.
مطالعات قبلی نشان می داد افرادی که سریع غذا می‌خورند، بیشتر از دیگران غذا می‌خورند و احتمال ابتلاء به چاقی مفرط در آنان بیشتر می‌باشد.
 

متخصصان معتقدند از آنجایی که در هنگام غذا خوردن سریع، سیستم گوارشی، فرصت چندانی ندارد که به مغز علائمی مبنی بر پر شدن معده ارسال کند، همین امر باعث چاقی می‌شود.
بیش از 3 میلیون انگلیسی، در حال حاضر دچار دیابت می‌باشند و در پنج سال آینده این بیماری به میزان 50 درصد افزایش خواهد یافت. 
 

 

 



موضوعات مرتبط: تندرستی
[ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391 ] [ 11:28 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

کاریکاتور: تفاوت هدیه روز زن و روز مرد

 



موضوعات مرتبط: کاریکاتور
[ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391 ] [ 10:40 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

ذكر آيت‌الله بهجت براي رفع مشكلات معيشتي

جوان‌آنلاين- مرحوم آيت‌الله حاج شيخ علي افتخاري گلپايگاني كه از شاگردان آيت‌الله العظمي حاج شيخ محمدتقي بهجت محسوب مي‌شد درباره نحوه برخورد اين عالم رباني با مردم و سلوك فردي‌شان اينگونه بيان مي‌كند.

اهتمام آيت‌الله بهجت به مباحث امامت و مداومت او بر ادعيه و زيارات مأثوره، ساده زيستي و شهرت گريزي ايشان در كنار تأكيد بسيار بر تعقل از ويژگي‌هاي برجسته ايشان است. 
 
ايشان تا جايي كه در توان داشت نمي‌خواست پاسخ رد به مراجعه‌كنندگان بدهند. يك روز حوالي ساعت ۵/۹ صبح به خانه‌شان رفتم. منزل ايشان كوچك بود و سه اتاق داشت. يكي از اتاق‌ها اندروني بود و ديگري اتاقي كه بخشي را به كتابخانه و بخش ديگري را به پذيرايي از مهمانان و مراجعه‌كنندگان اختصاص داده بودند.
 
من هر روز حدود نيم ساعتي خدمت ايشان مي‌رفتم و ايشان هم روي لطف و توجهي كه به من داشتند، كليد منزلشان را به من داده بودند كه هر وقت بخواهم، بتوانم به آنجا بروم. آن روز ديدم كه شخصي دم در ايستاده و آقا هم به خاطر گرماي تابستان با يك پيراهن نازك و عرقچين دم در آمده‌اند و دارند با او حرف مي‌زنند. 
 
جلو رفتم و سلام كردم و ديدم آن شخص دارد از دست تنگ و فشار معيشت با آقا صحبت مي‌كند و از ايشان مي‌خواهد دعايي را به او تعليم بدهند تا از وضعيت مشقت‌بار خود خلاص شود.
 
آقا به ايشان فرمودند:«صبح و شب اين دعا را بخوانيد: اللهم اغنني بحلالك عن حرامك و بفضلك عن من سواك.» آن آقا گفت:«يادم نمي‌ماند. بي‌زحمت بنويسيد و بدهيد.» آقا به من فرمودند:«آقاي افتخاري! بنويسيد و به ايشان بدهيد.» من خودم مي‌خواستم «بطاعتك عن معصيتك» را هم بيفزايم كه آقا فرمودند:«اين كار را نكن.» آقا فرمودند:«بعد از آن هم صلوات بفرستيد. ان‌شاءالله اثر دارد.»



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ سه شنبه 26 ارديبهشت 1391 ] [ 10:29 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

۹ کار مفید ، مهم و حیاتی کبد

 کار مفید ، مهم و حیاتی کبد
9 کار مفید ، مهم و حیاتی کبد

همه چیز در مورد کبد

من هرگز نمی دانستم کبد دقیقا چکار می کند. بسیار جالب است

حقایق جالب توجهی در مورد کبد از زبان خودش :

هی سلام.
من کبد شما هستم.
می خوام به شما بگم چقدر دوستتون دارم…. به ۹ روش

 1. من آهن، ویتامین ها و سایر مواد معدنی مورد نیاز شما را ذخیره می کنم.
بدون من شما نیرویی نخواهید داشت!

 2. من ماده تلخی که برای هضم غذا لازم دارید را تولید می کنم.
بدون من در کمترین زمان نابود می شوید

 3. مواد شیمیائی سمی که به خورد من می دهید، شامل الکل آبجو، شراب، داروها (چه آنها که تجویز شده اند و چه خود تجویز می کنید و می خرید) و مواد مخدر را سم زدائی می کنم.

بدون من عادات بد شما را می کشد.

 4. من قند (کربوهیدراتها، گلوکز و چربی) را مثل یک باتری در خودم ذخیره می کنم تا وقتی به آن نیاز دارید در اختیارتان بگذارم.
بدون من افت شدید قند شما را در حالت کما قرار خواهد داد.

 5. حتی قبل از اینکه بدنیا بیائید خونی که زندگی شما را به گردش در می آورد می سازم.
بدون من اصلا شما اینجا نبودید!

 



موضوعات مرتبط: تندرستی

ادامه مطلب
[ پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391 ] [ 7:51 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

شعر طنز(بانک ها)

                (( بانک ها ))

بانک هـاهرجا که بـاشد پول پـارو می کنند /تـوی هـر آشفتـه بـازاری  تکـاپـو  می کنند

تـا بـه دست آرنـد  از بــازار   سود ِ بیشتر/اسکناس سبز را این روی و آن رو می کنند

دیـده  می بـنـدنـد  بـر آسیـب هـای ِ  آشـنـا/خـویش را بـا جای پای پول  همسو می کننـد

هـرچه دردست خلایـق بـود ، از پول و پله/مثل بـرق و باد ، از این دست جارومی کنند

پول های بی زبان را با زبان چرب و نرم /ازتومی گیرند و در صندوق ِ نـُه تو می کنند

من نمی دانـم چـرا از پـول دادن عـاجزنـد /لیک هـنگـام گـرفتن سحـر و جـادو می کننـد

چون یکی وامی گرفت وقسط آن را دیرداد/آبـروریـزانـه  جـنجـال و هـیـاهــو مـی کننـد

گـر نیـفـتـد ایـن سلاح کهنـه تیرش کـارگـر/پیش قـاضـی  آدم بـیـچـاره را سـو مـی کننـ/

کنـد کاری هـایشان هم قصه ای دارد دراز /مشتری ها  این هنر را  خوب  واگو می کنند

گـاهـگـاهی هـم بـه تعبیـر بـزرگـان سخـن/بـر خـلاف عـادت خـود ، کـار وارو مـی کننـد

وام را میلیـاردی هم بـی ضمانت می دهنـد/یـا وثیقـه ، مـلکی از پشت ابـرقــو مـی کننـد

می شوداین وامها همواره مشکوک الوصول/لاجـرم بـا صفـرهـای ِ پـوچ تـر  خو می کنند

تا نگردد بانک ، از بی اعتباری  ورشکست/پیش یک هـمکـار دیگر سفتـه جیرو می کنند

من نمیدانم که  آنان  با مشام  ِ کندشان/پول  ِ سرگردان ِ ما را از کجا  بو می کنند

             محمد روحانی ( نجوا کاشانی )




موضوعات مرتبط: اشعارطنزشعر
[ پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391 ] [ 7:36 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

کاریکاتور

 



موضوعات مرتبط: کاریکاتور
[ پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391 ] [ 7:34 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

عکس برگزیده

 



موضوعات مرتبط: عکسعکس های برگزیده
[ پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391 ] [ 7:31 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

خاطرات یکی از نمازگزاران حضرت آیت‌الله العظمی بهجت (ره)

فریادهای آقای بهجت (ره) هنگام سلام نماز برای من سئوال شده بود، گفتم اگر ندانم چرا فریاد می‌کشد دیگر برای نماز به قم نمی‌روم.


 

«تهران زندگی می‌کردم، کارم در زمینه کامپیوتر بود، روزی از تلویزیون یکی از نمازهایی را که آیت‌الله بهجت (ره) می‌خواندند را دیدم و لذت بردم.

تصمیم گرفتم به قم بروم و نماز جماعتم را به امامت آیت‌الله بهجت (ره) بخوانم، همین کار را هم کردم، به قم رفتم، دیدم بله همان نماز باشکوهی که در تلویزیون دیدم در قم اقامه می‌شود، نمازهای پشت آقا بسیار برایم شیرین و لذت بخش بود، برنامه‌ام را طوری تنظیم کردم که هر روز صبح بروم قم و نماز صبحم را به امامت آقای بهجت بخوانم و به تهران برگردم.

یک سال کارم همین شده بود، هر روز صبح می‌رفتم قم نماز می‌خواندم و برمی‌گشتم، در این زمان شیطان هم بیکار ننشسته بود، هر روز مرا وسوسه می‌کرد که چرا از کار و زندگی می‌زنی و به قم می‌روی؟ خوب همین نماز را در تهران بخوان و … .

کم کم نسبت به فریادهای آیت‌الله بهجت (ره) هنگام سلام دادن آخر نماز حساس شده بودم، آخه چرا آقا فریاد می‌کشه؟ چرا داد می‌زنه؟ چرا با درد سلام می‌ده؟ حساسیتم طوری شده بود که خودم قبل از سلام‌های آقا سلام می‌دادم.

به خودم گفتم من اگر نفهمم چرا آقا موقع سلام آخر نماز فریاد می‌کشه دیگه نمیام قم نماز بخونم، همون تهران می‌خونم، این هفته هفته آخرمه …

یک روز آومدم و رفتم دم درب منزل آقا، در زدم، گفتم باید بپرسم دلیل این فریادهای بلند چیه، رفتم دیدم آقا میهمان داشتند، گوشه اتاق نشستم و در افکار خودم غوطه‌ور شدم، تو ذهن خودم با آقا حرف می‌زدم، آقا اگر بهم نگی می‌رم هان! آقا دیگه نمیام پشتت نماز بخونم هان! تو همین افکار بودم که آیت‌الله بهجت انگار حرفامو شنیده باشه سر بلند کرد و به من خیره شد، به خودم لرزیدم، یعنی آقا فهمیده من چی می‌گفتم؟ من که تو دلم گفتم، بلند حرفی نزدم، چطور شنید؟

سرم را پایین انداختم و آرام از مجلس خارج شدم و به تهران برگشتم، در راه دائما با خودم می‌گفتم آقا چطور حرف‌های من را شنید؟ در همین افکار بودم تا اینکه شب شد و خوابیدم، در خواب دیدم پشت آیت‌الله بهجت (ره) ایستادم و در صف اول نماز می‌خوانم، متعجب شدم، در بیداری اصلا نمی‌توانستم به چند صف جلو برسم چه برسد به اینکه برم صف اول!

خوشحال بودم و پشت آقا نماز می‌خواندم، یک دفعه تعجب کردم، دیدم در جلوی آقا، روبروی محراب یک دربی باز است به یک باغ بزرگ و آباد، آخه این در رو کی باز کردند؟ اصلا قم چنین باغ بزرگی نداره، تعجب کردم، باغ سر سبز و پر از میوه‌ای بود، خدای من این باغ کجا بوده؟ در همین افکار بودم که به سلام آخر نماز رسیدیم، در انتهای نماز و هنگام سلام نماز درب باغ محکم بسته شد، یک لحظه از خواب پریدم.

یعنی من خواب بودم؟ آقا جواب سئوال من رو در خواب دادند، پس راز این فریاد بلند آقا هنگام سلام نماز درد دل کندن از آن باغ آباد و بازگشت به زمین خاکی بود؟ به دلیل این درد آقا فریاد می‌کشید، من جواب سئوالم رو گرفته بودم و پس از آن سه سال دیگر عاشقانه هر روز صبح برای نماز به قم می‌رفتم و سپس به تهران بازمی‌گشتم تا آقا رحلت کردند.»

این مطالب خاطرات یکی از نمازگزاران حضرت آیت‌الله العظمی بهجت (ره) بود که توسط پسر این مرجع تقلید فقید در مراسم سالگرد حضرت آیت‌الله بهجت (ره) در مسجد صاحب الزمان (عج) ورامین بازگو شد.

منبع:فارس


موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391 ] [ 7:6 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

شاهکار آیت الله جوادی آملی رکورد زد

 

 

شاهکار آیت الله جوادی آملی رکورد زد 

کتاب - 5هزار نسخه از جدیدترین اثر آیت الله جوادی آملی که به جلد دوم مفاتیح الجنان شهره شده، در 5 روز اول نمایشگاه کتاب به فروش رفت تا علاقمندان این کتاب، در روزهای گذشته تنها به سفارش پستی قانع شوند.

 به گزارش خبرآنلاین، «مفاتیح الحیات» نوشته آیت الله عبد الله جوادی آملی، از مراجع عظام تقلید، استاد برجسته حوزه های علمیه و تفسیر و اخلاق، امسال در حالی از سوی نشر اسراء به نمایشگاه بیست و پنجم رسید که استقبال از آن، مسئولان این موسسه را نیز غافلگیر کرد به طوری که هم اکنون مراجعه کنندگان به این غرفه تنها می توانند سفارش خرید پستی بدهند چرا که چاپ اول این اثر ارزشمند در 5 روز اول نمایشگاه به اتمام رسید.

 

این کتاب در 4 بخش تقسیم‌بندی شده که عبارتند از: «ارتباط انسان با خود، ارتباط انسان با دیگران، ارتباط انسان با طبیعت و ارتباط انسان با حیوانات».  بیش از یک‌صد عنوان کتاب حدیثی و 6‌هزار حدیث برای این کار مورد استفاده قرار گرفته و حدود 14 هزار عنوان تهیه شده است تا بتوان از تمام این احادیث، احادیث مرتبط را استخراج کرد. کتاب از فصل های متعددی تشکیل شده و در هر فصل احادیث معتبری در خصوص موضوعات آن فصل ارائه شده که متن عربی و منبع این احادیث نیز در پاورقی صفحات درج شده است



موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان

ادامه مطلب
[ پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391 ] [ 6:58 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

خطای دید باور نکردنی! (10)

  برترین ها: به نقطه سیاه وسط خیره شوید و سرتان را جلو و عقب ببرید.


می بینید که چرخها به حرکت در میایند!



موضوعات مرتبط: دانستنی ها
[ پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391 ] [ 6:54 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

اختلاس (شعر طنز)

   

 

با سلام به همه ی دوستان 

 

این روز ها هر جا و همه جا حرف از اختلاس است ،  آن هم نوع کلانش

به یاد قصه ای افتادم مربوط به  سالها پیش که تحویلدار بانک پول اضافه پرداخته بود و ......

 پول اضافه

صندوقدار بانک شنیدم به اشتباه

میلیون ریال در عوض صد هزار داد

فهمید مشتری که چه شد ، لیک با شتاب

پول اضافه را  توی کیفش قرار داد

شیطان ز راه ، به به و چه چه کنان رسید

او را ز شرمساری وجدان فرار داد

با خویش گفت ، بانک به ما لطف کرده است

در حیف و میل پول ، به خود اختیار داد

گفتند گنج یافته ای ؟ گفت ممکن است 

خندید و جوک مبادله کرد و شعار داد

دعوت نمود از همه ی دوستان خویش

 در یک فضای دنج ، به آنان نهار داد

در راه خانه گوشی همراه ساکتش

غرغرکنان  ، به قول خودش ، قارقار داد

پندار کرد خانمش از خانه زنگ زد

با خنده گفت هان ، چه کسی افتخار داد

صندوقدار بانک  ، الو گفت و مثل ریگ

چندین و چند فحش بد و آبدار داد

ناگاه لرزه بر تنش افتاد و گفت وای

پول اضافه دست من امروز  کار داد

تا رفت پا بپا شود و راه گم کند

یک دستبند نو مچ او را فشار داد

یک روز در کلانتری شهر ماند و بعد

خود را سپس به گوشه ی زندان حصار داد

بعد از دو روز از خر شیطان پیاده شد

پول اضافه را پس  ِ آن بانکدار داد

لک می زند همیشه دل ما برای پول

اما هوا پس است ، نباید شعار داد

وقتی چهار صفر  جدا شد ز اسکناس  

بر اسکناس ، شهرت برگ چنار داد ،

با پول نقد ، کار به سامان نمی رسد   

باید به جای پول  ، فقط اعتبار داد

میلیون چه صیغه ایست ، تریلیون ِ که درز کرد    

کم کم به اسکناس ، کمی اقتدار داد

کی می شود گزارش این اختلاس را

حتی به طنز  در خبری انتشار داد

                                                محمد روحانی ( نجوا کاشانی ) 

 



موضوعات مرتبط: اشعارطنزاشعار
[ سه شنبه 19 ارديبهشت 1391 ] [ 8:7 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

داستان فرشته بیکار

 


روزی مردی خواب عجیبی دید، او دید که پیش فرشته‌هاست و به کارهای آنها نگاه می‌کند، هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه‌هایی را که توسط پیک‌ها از زمین می‌رسند، باز می‌کنند، و آنها را داخل جعبه می‌گذارند. مرد از فرشته‌ای پرسید، شما چکار می‌کنید؟

فرشته در حالی که داشت نامه‌ای را باز می‌کرد، گفت: این جا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می‌گیریم. مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می‌گذارند و آنها را توسط پیک‌هایی به زمین می‌فرستند.

مرد پرسید: شماها چکار می‌کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت‌های خداوندی را برای بندگان می‌فرستیم.

مرد کمی جلوتر رفت و دید یک فرشته‌ای بی کار نشسته است مرد با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بی کارید؟
فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند، ولی فقط عده بسیار کمی جواب می‌دهند. مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می‌توانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد: بسیار ساده فقط کافیست بگویند “خدایا شکر”



موضوعات مرتبط: داستانک
[ سه شنبه 19 ارديبهشت 1391 ] [ 7:57 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

ساخت خانه وارونه‌اي در اتريش +تصاویر

  در نگاه اول به نظر می رسد که این خانه به وسیله گردباد و توفان به این شکل در آمده است. این اثر هنری که خانه ای کامل بوده و تمامی تجهیزات یک خانه را داراست، در اتریش واقع شده و به یکی پر بازدیدترین جاذبه های گردشگری تبدیل شده است.

به گزارش روزگارنو، ساخت این خانه واروونه 8 ماه زمان برده است و طراح آن و بازدید کنندگان معتقدند که بی نظیر ترین خانه وارونه دنیا محسوب می شود چرا که آنقدر طبیعی ساخته شده که گاهی تصور می شود که انها دارند برعکس می بینند!
درب ورودی این خانه از پنجره زیر شیروانی ساختمان می باشد.

یکی دیگر از ظرافتهای این ساختمان واروونه آثار و بقایای پِی ساختمان است که از دور مشاهده شده و تصور واقعی بودن را برایمان چند برابر می کند.

در تصاویر زیر می بینیدکه حتی اتاق کودکان به هم ریخته شده و با ظرافت خاصی اشیا به سقف متصل شده است. همچنین یک ماشین در پارکینگ وجود دارد که به شکل ماهرانه واروونه شده است.



موضوعات مرتبط: خبر گزيده
[ سه شنبه 19 ارديبهشت 1391 ] [ 7:50 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

از دنیای علم و تکنولوژی چه خبر؟

 



 

داستان رقابت کمترین ضخامت در دنیای موبایل، چیزی شبیه تلاش شرکت های اتومبیل سازی برای ثبت سرعت ۰ تا ۱۰۰ در ثانیه کمتر است. شاید میزان ضخامت یک اسمارت فون، تاثیر چندانی در کاربرد آن و نحوه استفاده کاربر نداشته باشد، اما نشانه ای از قدرت و توانایی فنی شرکت سازنده است. اگر به خاطر داشته باشید، در CES 2012 به معرفی نازک ترین تلفن همراه جهان توسط Huawei با نام Ascend P1 S اشاره کرده و گفتیم که تنها به دلیل 0‪.‬02 اینچ ضخامت کمتر، توانسته این عنوان را از چنگ موتورولا RAZR در آورد.

خب، مثل اینکه حالا قرار است محصول جدید شرکت چینی Oppo با ضخامت 6‪.‬65 میلیمتری، تنها به خاطر 0‪.‬03 میلیمتر ضخامت کمتر نسبت به موبایل شرکت Huawei، این عنوان را از آن خود کند. البته Huawei تا زمان معرفی رسمی اسمارت فون جدید Oppo، لازم نیست نگران عنوان خود باشد. زیرا هنوز اطلاعات مان از این گوشی بسیار کم و در حد همین عکس هایی است که به بیرون درز کرده است.

 





موضوعات مرتبط: خبر گزيده

ادامه مطلب
[ سه شنبه 19 ارديبهشت 1391 ] [ 7:25 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

خاصيت خرما را بشناسيد


جام جم نوشت:در آن كشورها معمولاً فقط از شيره آن در تهيه شيريني‌ها و كيك استفاده مي‌كنند البته خرما در ايران طرفداران زيادي دارد و هم به تنهايي و همراه چاي مصرف مي‌شود و هم در تهيه كيك و شيريني و نان و... از آن استفاده مي‌كنند.
در ضمن بايد بدانيم خرما يكي از مواد مغذي و خوشمزه‌اي است كه معمولاً مصرف آن در رژيم غذايي روزانه افراد توصيه مي‌شود.
خرما سرشار از انواع ويتامين‌ها و مواد معدني مانند كلسيم، منيزيم، آهن و... است. در واقع فوايد خرما آنقدر زياد است كه مي‌گويند اگر هر روز يك خرما بخوريد و يكي از خواص آن را بشماريد، در پايان سال باز هم روزها كم مي‌آيد و خواص خرما به پايان نمي‌رسد.
خرما حاوي فيبر طبيعي است و همچنين به علت داشتن پتاسيم براي تقويت سيستم عصبي بدن نيز مفيد است.
همچنين خوردن خرما خطر بروز سكته را نيز كمتر مي‌كند. مصرف مقدار مناسب خرما كلسترول خون را نيز كاهش مي‌دهد.
افرادي كه مي‌خواهند وزن‌شان افزايش يابد مي‌توانند از اين ماده غذايي مفيد در رژيم روزانه‌شان كمك بگيرند.
البته خرما براي برخي از افراد مضراتي نيز دارد. به عنوان نمونه كساني كه داخل دهان‌شان زخم و يا تاول وجود دارد بايد از مصرف خرما اجتناب كنند.
در ضمن، مصرف خرما با ماست نيز بسيار مضر است. همچنين افرادي كه ديابت دارند يا اين‌كه اين بيماري در خانواده آنها وجود دارد، بايد در خوردن خرما احتياط كنند.
افراد چاق يا كساني كه با مشكل اضافه وزن روبه‌رو هستند نيز بايد در خوردن خرما دقت داشته باشند و آن را بيش از حد مصرف نكنند.
البته به اين نكته هم توجه داشته باشيد كه انرژي خرما بسيار كمتر از انرژي قند ساده است و به همين دليل مصرف آن بسيار بهتر و مناسب‌تر از قندهاي ساده است.
با توجه به فوايدي كه از خرما گفته شد، بهتر است اين ماده غذايي را در برنامه غذايي خانواده خود جاي دهيد، اما هنگامي كه مي‌خواهيد خرما بخريد، حتماً توجه داشته باشيد خرما تازه باشد و مزه و بوي ترشيدگي ندهد.



موضوعات مرتبط: تندرستیخواص میوه ها
[ سه شنبه 19 ارديبهشت 1391 ] [ 7:19 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

اختراع اين دختر نابغه سکسکه را متوقف ميکند

 


 
 
 
سکسکه
 
 اختراع اين دختر نابغه سکسکه را متوقف ميکند
اين خانم نابغه نوجوان چيزي اختراع کرده است که سکسکه را متوقف ميکند.
در سال 2010 اين دختر خانم به سکسکه اي دچار شد که به هيچ وجه قطع نميشد.او هرچيزي که براي رفع سکسکه به ذهنش ميرسيد امتحان کرد ، از خوردن آب نمک و آشاميدن آب به صورت وارونه تا خوردن يک قاشق شکر و فوت کردن در پاکت ، اما هيچکدام از اينها تاثير گذار نبود و همين مسئله باعث شد وي به فکر اختراع چيزي باشد که سرنوشت اين بانوي نوجوان را تغيير داد. او سال گذشته موفق به ساخت يک معجون براي توقف سکسکه شد و اکنون به دنبال ثبت اين اختراع است.
 اين معجون ترکيبي از سرکه سيب و شکر و آب و نوعي آبنبات چوبي است . او در حال حاضر به فکر راه اندازي خط توليد اختراع جديدش است و يک گروه را در اين زمينه رهبري ميکند.او اين معجون شگفت آور را در آشپزخانه خانه شان ساخت و به همين سادگي توانست بانوي خلاق سال باشد.
 


موضوعات مرتبط: خبر گزيده
[ سه شنبه 19 ارديبهشت 1391 ] [ 7:14 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

اززبان شیخ بهایی!

 آدمی اگر پيامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نيست، زيرا :

اگر بسيار كار كند، می‌گويند احمق است !

اگر كم كار كند، می‌گويند تنبل است!

اگر بخشش كند، مي‌گويند افراط مي‌كند!

اگر جمعگرا باشد، می‌گويند بخيل است!

اگر ساكت و خاموش باشد می‌گويند لال است!!!

اگر زبان‌آوری كند، می‌گويند ورّاج و پرگوست ..!

اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گويند رياكاراست!!!

و اگر نكند میگويند كافراست و بی‌دين …..!!!

لذا نبايد بر حمد و ثنای مردم اعتنا كرد

و جز ازخداوند نبايد ازكسی ترسيد.

پس آنچه باشید که دوست دارید.

شاد باشید ؛

مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود.




موضوعات مرتبط: در محضر بزرگان
[ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391 ] [ 2:36 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

رفع وبا با زیارت عاشورا (2 )

 آقاى حاج سید احمد زنجانى در كتاب "الكلام یجر الكلام" از مرحوم آیة الله آقاى حاج شیخ عبدالكریم حائرى یزدى نقل میكند كه فرمود من و آقاى آقامیرزا على آقا، آقازاده میرزاى شیرازى و آقا سید محمود سنگلجى در سامرا شبى روى پشت بام در خدمت مرحوم آقاى میرزا محمدتقى شیرازى درس میخواندیم. در حین درس استاد بزرگ ما مرحوم آقاى سیدمحمد فشاركى تشریف آوردند در حالی كه آثار گرفتگى و انقباض در بشرهاش پیدا بود. معلوم شد شنیدن خبر بروز«وبا»  در عراق ایشان را اینگونه منقلب كرده است.

فرمود شما مرا مجتهد میدانید؟ عرض كردیم بلى .

فرمود عادل میدانید؟ عرض كردیم بلى .

فرمود من به تمام زن و مرد شیعه سامرا حكم میكنم كه هر یك از ایشان یك فقره از زیارت عاشورا را به نیابت نرجس خاتون والده ماجد امام زمان(سلام الله علیه) بخوانند و آن مخدره را نزد فرزند بزرگوارش شفیع قرار دهند كه آن حضرت از خداوند عالم بخواهد كه خدا شیعیان مقیم سامرا را از این بلا نجات دهد.

همین كه این حكم صادر گردید از ترس و بیم همه شیعیان مقیم سامرا حكم را اطاعت كرده زیارت عاشورا را به همان دستور خواندند در نتیجه یك نفر در سامرا تلف نشد در صورتی كه هر روز حدود پانزده نفر از غیر شیعه تلف میشدند.


برگرفته از کتاب زیارت عاشورا، تالیف حضرت آیة الله حاج سیداحمد میرخانی

 



موضوعات مرتبط: داستانهایی از کرامات خواندن زیارت عاشورا
[ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391 ] [ 2:6 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

شعر طنز: فقط مانده وطن از چین بیاریم!

 نه تنها پیرهن از چین بیاریم/که اقلامی خفن از چین بیاریم

 

 برای رفع مشکل از جوانان/در این فکریم زن از چین بیاریم!

 

 کفن پوشان راه محو فقریم/ولی باید کفن از چین بیاریم

 

 دکانها مملو از پوشاک چینی است/از این پس رختکن از چین بیاریم

 

 اگر آن چیز نیکو را لولو بُرد/نکن شیون لَبَن از چین بیاریم

 

 چراغ مه شکن وقتی نداریم/چراغ مه شکن از چین بیاریم!

 

 هزار و صد تومن لازم اگر شد/هزار و صد تومن از چین بیاریم!

 

 ولی، شاید، اگر، داریم، اما/یقینا، واقعا از چین بیاریم

 

 گلاب قمصر کاشان گران است/بیا مُشک خُتن از چین بیاریم

 

 به هر صورت به سود ماست کلا/اگر حتی لجن از چین بیاریم

 

 به جای رستم دستان و سهراب/اساطیر کهن از چین بیاریم

 

 برای شاعران الفاظ کمیاب/جُعَل، حِربا، زغن از چین بیاریم

 

 پر طاووس در دنیا گران است/دماغ کرگدن از چین بیاریم

 

 اگر با زلزله تهران فرو ریخت/دوباره یک پکن از چین بیاریم

 
 

 دهنها خسته شد از نطقهامان/یدک باید، دهن از چین بیاریم

 

 ترقه، فشفشه، باروت، موشک/خطرناکه حسن! از چین بیاریم

 

 خلاصه جنس کشور گشته چینی/فقط مانده وطن از چین بیاریم

 

 بیا تا دست یکدیگر بگیریم/و سر تا پا بدن از چین بیاریم

 

 به هر صورت سیاست اینچنین است/به ما هر چی بگن از چین بیاریم

 

   شاعر : مهدی استاداحمد



موضوعات مرتبط: اشعارطنزشعر
[ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391 ] [ 1:56 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

نقش تغذیه در کاهش فشار خون چیست؟

 روزنامه جام جم: پرفشاری خون، می‌تواند خطراتی جدی را برای اعضای مهم بدن بخصوص مغز، قلب، چشم‌ها، کلیه‌ها و... به وجود آورد. از این رو، پیشگیری و تشخیص بموقع این بیماری بسیار ضرورت دارد.فشار خون بالا به طور خزنده در بدن پیش می‌رود و به کلیه، قلب و چشم‌ها صدمه می‌زند، اما با بهبود کیفیت غذایی، پیشگیری و درمان پر فشاری خون ممکن خواهد بود. به بیان دیگر، یکی از عوامل کنترل‌کننده پرفشاری خون، تغذیه است. مصرف مواد غذایی نمک‌دار یا نمکسود مانند سوسیس، کالباس، گوشت‌های کنسرو شده، همچنین نان‌هایی که در هر 100 گرم از آنها به میزان یک گرم نمک استفاده شده، در پرفشاری خون موثر است.


ادویه‌جات معطر، چربی‌های حیوانی و گیاهی اشباع شده نیز که باعث انباشته شدن چربی در خون می‌شود، زمینه ابتلا به بیماری‌های قلبی ـ عروقی و فشارخون را افزایش می‌دهد و حجم سمت چپ قلب را زیاد می‌کند و موجب نارسایی می‌شود.


اصولا با کاهش میزان دریافتی چربی‌ها و نمک و نیز جایگزینی و بهبود کیفی مواد غذایی در مصرف روزانه، فشارخون تا حد زیادی کاهش می‌یابد. خطر ابتلا به پرفشاری خون نیز به موازات افزایش وزن، به طور چشمگیری افزایش می‌یابد. اگر چربی ناشی از زیاده‌روی در مصرف خوراکی‌ها باشد، با کاهش 10 درصدی وزن، فشار خون پایین می‌آید و چربی‌های خون به حد طبیعی می‌رسد. اما باید مسأله کاهش وزن بر مبنای اصول علمی صورت گیرد.
 

 



موضوعات مرتبط: تندرستی
[ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391 ] [ 1:54 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

فتوایی برای جلوگیری از انقلاب در عربستان؛

 

فتوایی برای جلوگیری از انقلاب در عربستان؛ 
مسلمانان عربستان گناه مسلمانان منطقه را تکرار نکنند
مفتی کل عربستان سعودی ادعا کرد، فتنه ها، ناآرامی، ناامنی و تفرقه کنونی در کشورهای اسلامی نتیجه گناهان مسلمانان است.
 
 

به گزارش سرویس دینی جام نیوز، "شیخ عبدالعزیز بن عبدالله آل الشیخ" در خطبه های نماز جمعه گذشته، غوغاسالاران را به زدن نقاب "دمکراسی و انصاف" جهت ارتکاب اقداماتی که به ظلم و بی ثباتی در میان مسلمانان می انجامد متهم کرد و گفت: «علت تنش های اخیر در خاورمیانه ارتکاب گناهان و معاصی از سوی مسلمانان است.»
یادآور می شود به دنبال اعتراضاتی که از دسامبر سال 2010 در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا علیه دیکتاتورها و با هدف دستیابی به نظام های مردم سالار و حاکمیت ارزش ها بر جامعه آغاز شده است تاکنون دیکتاتورهای تونس، مصر، لیبی و یمن سقوط کرده اند و نظام مستبد آل خلیفه در بحرین نیز در زمینه ماندن بر سر قدرت با چالش های دشواری مواجه است.
حاکمان و علمای درباری عربستان که روابط بسیار خوبی با دیکتاتورهای مخلوع دارند، با نگرانی درباره انتقال این اعتراضات به آن کشور، برگزاری هر گونه تظاهرات در عربستان را حرام و ممنوع اعلام کرده و آن را به شدت سرکوب کرده اند.
نظام دیکتاتوری آل سعود علاوه بر سرکوب هرگونه مطالبات در سراسر این کشور و زندانی کردن فعالان حقوقی و سیاسی، جنبش مردم شرق این کشور را نیز به شدت سرکوب کرده، و شماری از مردم را به خاک و خون کشیده است./Alalam




موضوعات مرتبط: خبر گزيده
[ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391 ] [ 1:52 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

توصیه ای برای مبتلایان به آلرژى فصلى

 

 
 

مبتلایان به آلرژى فصلى حتى الامکان از گرده ها دورى کنند 
روزنامه ابرار:
یک فوق تخصص بیمارى هاى ریوى، آسم و آلرژى گفت: مبتلایان به آلرژى فصلى باید حتى الامکان از گرده ها دورى کرده و یا از ماسک استفاده کنند در غیر این صورت این افراد مى توانند با استفاده از اسپرى (کرومولین سدیم)، دو هفته قبل از شروع علایم هر 6 ساعت از ترشح هیستامین در بدن و بروز علایم پیشگیرى کنند.

 

نادر حیدرزاده در گفت وگو با ایسنا، با اشاره به اینکه آلرژى ممکن است به صورت درگیرى راه هاى هوایى و سینوس ها باشد که با عطسه، سرفه و آبریزش بینى و خارش بینى، چشم و گلو همراه است و گاهى با درگیرى راه هاى هوایى تحتانى و آسم بروز مى کند، گفت: افراى که دچار آلرژى هستند باید حتى الامکان از آلرژن ها دورى کنند. 
 


 



موضوعات مرتبط: تندرستی
[ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391 ] [ 1:48 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

حكایت حاج محمدعلى یزدى در زیارت عاشورا(1)

محدث نورى در كتاب "دارالسلام" از ثقة الدین حاج محمدعلى یزدى كه مرد فاضل صالحى در یزد بود حكایتى نقل میكند.

حاج محمدعلى دائما مشغول كارهاى آخرتى خود بود و شبها در مقبرهاى كه جماعتى از صلحا در آن مدفونند به سر میبرد این مقبره خارج شهر یزد بود كه به مزار معروف است .

همسایهاى داشت كه از كودكى با هم بودند و نزد یك معلم میرفتند تا آن كه بزرگ شدند و او شغل عشارى پیش گرفت. پس از آن كه مرد او را نزدیك همان جایى كه دوست صالح وى شبها در آن بیتوته مىكرد، دفن كردند.

یك ماهى از فوت او نگذشته بود كه حاج محمدعلى او را در خواب دید كه در هیئت نیكویى است نزد او رفت و گفت من مبداء و منتهاى كار تو را میدانم . تو از كسانى نیستى كه احتمال نیكى درباره او رود. شغل تو هم مقتضى عذاب سختى بود پس به كدام عملت به این مقام رسیدى ؟

گفت همین طور است كه میگویى . من گرفتار عذاب سختى بودم تا دیروز كه زوجه استاد اشرف آهنگر در این مكان دفن كردند (اشاره به مکانی كرد كه نزدیك به صد متر از او دور بود) در شب وفات او حضرت امام حسین(علیهالسلام) سه مرتبه به زیارت وى آمدند و در مرتبه سوم امر فرمودند كه عذاب از این مقبره رفع شود و حالت ما نیكو شد و در وسعت و نعمت افتادیم .

از خواب بیدار شدم در حالی كه متحیر بودم آن شخص آهنگر را نمىشناختم. در بازار آهنگران به جستجو پرداختم و او را پیدا كردم . پرسیدم آیا زوجهاى داشتى؟ گفت آرى داشتم، دیروز فوت كرد و او را در فلان (مكان همان موضع را نام برد) دفن كردم . پرسیدم آیا به زیارت حضرت ابا عبدالله علیهالسلام رفته بود؟ گفت: نه. گفتم ذكر مصائب او میكرد.؟ گفت نه. گفتم مجلس عزادارى داشت؟ گفت نه. آنگاه پرسید چه میخواهى؟ خواب خود را نقل كردم و گفت: او فقط مواظبت بر خواندن زیارت عاشورا داشت .

 



موضوعات مرتبط: داستانکداستانهایی از کرامات خواندن زیارت عاشورا
[ شنبه 16 ارديبهشت 1391 ] [ 7:33 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

درسهای بزرگی که می توان از مورچه ها آموخت

مورچه ها را در نظر بگیرید. آیا باور می کنید که این موجودات کوچک می توانند به ما یاد بدهند که چطور باید زندگی بهتری داشته باشیم؟

از رفتار مورچه ها می توانیم چهار درس مهم بگیریم که به ما برای داشتن زندگی بهتر کمک می کنند.

درس اول

مورچه ها هیچوقت تسلیم نمی شوند. آیا متوجه شده اید که چطور مورچه ها همیشه به دنبال راهی برای رد شدن از موانع هستند؟ انگشتتان را در راه یک مورچه قرار دهید و آن را دنبال او بکشانید، یا حتی روی او. مدام به دنبال راهی برای عبور از انگشت شما خواهد بود. هیچوقت یکجا نمی ایستد و گیج نمی ماند. هیچوقت دست از تلاش بر نمی دارد و عقب نمی کشد. همه ما باید یاد بگیریم که اینچنین باشیم. همیشه موانعی در زندگی ما وجود دارد. چالش این است که دست از تلاش برنداریم و به دنبال راه های جایگزین برای رسیدن به اهدافمان باشیم.

درس دوم

مورچه ها همه تابستان به فکر زمستان هستند. داستان قدیمی گنجشک و مورچه را یادتان هست؟ در اواسط تابستان، مورچه ها به شدت مشغول جمع کردن آذوقه برای زمستان خود هستند، در حالی که گنجشک برای خود خوش می گذراند. مورچه ها می دانند که تابستان - اوقات خوش برای همیشه نمی ماند. بالاخره زمستان می آید. این درس خیلی خوبی است. وقتی زندگی خوب می شود، نباید مغرور شوید و تصور کنید که هیچوقت زندگیتان با شکست رو به رو نخواهد شد. با دیگران با ملاطفت و مهربانی رفتار کنید. برای روزهای سخت پس انداز کنید و به فکر آینده باشید و یادتان باشد که اوقات خوب همیشه نیستند اما انسان های خوب همیشه هستند.



موضوعات مرتبط: داستانکداستانک

ادامه مطلب
[ شنبه 16 ارديبهشت 1391 ] [ 7:19 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

داستان زیبای کشیش و اعتراف!!

 کشیش یک کلیسا بعد از یه مدت میبینه کسانی‌ که میان پیشش برای اعتراف به گناهانشون،… معمولا خجالت میکشن و براشون سخته که به خیانتی که به همسرشون کردن اعتراف کنند،

 برای همین یه یکشنبه اعلام میکنه که از این به بعد هر کی‌ می‌خواد بیاد به خیانت به همسر اعتراف کنه برای اینکه راحت تر باشه، به جای اینکه بگه خیانت کردم بگه زمین خوردم.


ازاین موضوع سالها می‌گذره و کشیش پیر می‌شه و میمیره، کشیش بعدی که میاد بعد از یه مدت میره سراغ شهر دار و بهش میگه: من فکر کنم شما باید یه فکری به حال تعمیر خیابونهای محل بکنین، من از هر ۱۰۰تا اعترافی که میگیرم ۹۰ تاشون همین اطراف یه جایی خوردن زمین.

 شهردار هم که دوزاریش میفته که قضیه چی‌ بوده و هیچ کس جریان رو بهش نگفته از خنده روده بر میشه.

 کشیشه هم یک کم نگاهش میکنه وبعد میگه: ‌هه ‌هه ‌هه حالا هی‌ بخند ولی‌ همین زن خودت هفته‌ای نیست که دست کم ۳ بار زمین نخوره!!!

 



موضوعات مرتبط: داستانک
[ شنبه 16 ارديبهشت 1391 ] [ 7:14 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

كاريكاتور بسيار جالب از وضعيت اسرائيل

 

فقط یه دولت کوچیکِ مامانی
که می‌خواد با همسایه‌هاش دوستانه زندگی کنه



موضوعات مرتبط: کاریکاتور
[ شنبه 16 ارديبهشت 1391 ] [ 6:20 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

افزایـش گرانـی در ایـران به روایـت کاریـکاتور ..

 



موضوعات مرتبط: کاریکاتور
[ شنبه 16 ارديبهشت 1391 ] [ 6:10 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

روز معلم گرامی باد

 



موضوعات مرتبط: کاریکاتورمناسبت ها
[ جمعه 15 ارديبهشت 1391 ] [ 3:6 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

به بهانه روز معلم

 


بسم الله الرحمن الرحیم

                                   ....عَلّمَ الاِنسانَ ما لَم یَعلَم....

اگر اولین معلّم انسان،خداست، معلّمی، پا گذاشتن ، جاپای حضرت مولا ست. - جلّ وعلا –

روز معلّم ، بهانه ای است تا یاد همۀ آ موزگاران و معلّمین و اساتید مان را گرامی بداریم .

به رفتگان ودرگذشتگان ، با تقدیم فاتحه ای ارج بگذاریم و علّودرجاتشان را از آموزگار ازلی وپروردگار لم 

  یزلی مسألت کنیم و خدای را برنعمت وجود حاضران و ماندگان سپاس بگذاریم و صحت و عافیت و

تداوم توفیق و بقای عمر با عزِّتشان را عاجزانه طلب کنیم .

بوسه باران باد دست و پایی که تداعی گر و تجلی بخش حضور علم آفرین خداست.

 



موضوعات مرتبط: مناسبت ها
[ جمعه 15 ارديبهشت 1391 ] [ 2:59 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

سال تولید ملی

 زشت است اینکه گیره سر از چین بیاوریم/کبریت های بی خطر از چین بیاوریم

 آورده ایم هرچه شما فکر می کنید/چیزی نمانده شعر تر از چین بیاوریم

/هرچند توی کشور ایران زیاد هست/ما می رویم گورخر از چین بیاوریم/

 

آورده ایم ما نمک از ساحل غنا/پس واجب است نیشکر از چین بیاوریم/

هی نیش می زنند و عسل هم نمی دهند/زنبورهای کارگر از چین بیاوریم/

حالا که خشکلان همه رقاص گشته اند/صد واجب است شاه فنر از چین بیاوریم/

خشکیده است پس بدهینش به روسیه/دریای خشکل خزر از چین بیاوریم

/تا اینکه جمعیت دو برابر شود سریع/باید که دختر و پسر از چین بیاوریم/

حالا که نیست کار بزان پای کوفتن/ما می رویم گاو نر از چین بیاوریم/

یک روز اگر که مردم ایران غنی شوند/باید گدا و دربه در از چین بیاوریم/

گویند سرّ عشق نگویید و نشنوید/ما می رویم لال و کر از چین بیاوریم

سعید بیابانکی


[ چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391 ] [ 7:27 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]